فریاد سکوت
خدا گوید:تو ای زیبا تر از خورشید زیبایم تو ای والا ترین مهمان دنیایم بدان آغوش من باز است شروع کن... یک قدم با تو... تمام گام های مانده اش با من... ********************************************************************* شیشه ی عطر بهار لب دیوار شکست و هوا پر شده از بوی خدا همه جا آیت اوست... دیدنش آسان است... سخت آن است که نبینی او را... ******************************************************************************* چه آسان تماشگر سبقت ثانیه هاییم و به عبورشان می خندیم، چه آسان لحظه ها را به کام هم تلخ می کنیم وچه ارزان به اخمی میفروشیم لذت با هم بودن چه زود دیر می شود و نمیدانیم که فردا می آید و شاید ما نباشیم... ****************************************************************************** روزگارا که چنین سخت به من میگیری باخبر باش که پژمردن من آسان نیست گرچه دلگیر تر از دیروزم... گرچه فردای غم انگیز فرا میخواند لیک باور دارم ... دلخوشی ها کم نیست... زندگی باید کرد... ****************************************************************************** چه شتابیست به راه... شاید آن نقطه ی نورانی ،چشم گرگان بیابان باشد... *****************************************************************************
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |